توانگران که به جنب سراي درويشند

شاعر : سعدي

مروتست که هر وقت از او بينديشندتوانگران که به جنب سراي درويشند
خبر نداري اگر خسته‌اند و گر ريشندتو اي توانگر حسن از غناي درويشان
که دوستان تو چندان که مي‌کشي بيشندتو را چه غم که يکي در غمت به جان آيد
که دوستان وفادار بهتر از خويشندمرا به علت بيگانگي ز خويش مران
که از محبت با دوست دشمن خويشندغلام همت رندان و پاکبازانم
چنان که صاحب نوشند ضارب نيشندهرآينه لب شيرين جواب تلخ دهد
که تيغ بر سر و سر بنده وار در پيشندتو عاشقان مسلم نديده‌اي سعدي
که ترک هر دو جهان گفته‌اند و درويشندنه چون منند و تو مسکين حريص کوته دست